نويسندگان



آثار تاريخي يك عاشق



دوستان عاشق تنها



دوستان عاشق



وضعیت من در یاهو



آمار وب



طراح قالب:



موزیک و سایر امکانات





به نام خالق باران...

نه به نام باران، به نام خالق باران...
خالقی که باران را آفرید تا ما به آن عشق بورزیم...
تا دلتنگی هایمان را با او نجوا کنیم...
تا همدمی باشد برای دلتنگی هایمان...


[+] نوشته شده توسط sepehr در 1:38 | |







به نام خالق باران...

نه به نام باران، به نام خالق باران...
خالقی که باران را آفرید تا ما به آن عشق بورزیم...
تا دلتنگی هایمان را با او نجوا کنیم...
تا همدمی باشد برای دلتنگی هایمان...


[+] نوشته شده توسط sepehr در 1:38 | |







به نام خالق باران...

نه به نام باران، به نام خالق باران...
خالقی که باران را آفرید تا ما به آن عشق بورزیم...
تا دلتنگی هایمان را با او نجوا کنیم...
تا همدمی باشد برای دلتنگی هایمان...


[+] نوشته شده توسط sepehr در 1:38 | |







رفیق نیمه راه...

سایه ام امشب زتنهایی مرا همراه نیست،
گر در این خلوت بمیرم کس زمن آگاه نیست!
من در این دنیا بجز سایه ندارم همدمی،
این رفیق نیمه راهم گاه هست و گاه نیست.....


[+] نوشته شده توسط sepehr در 1:0 | |







رفیق نیمه راه...

سایه ام امشب زتنهایی مرا همراه نیست،
گر در این خلوت بمیرم کس زمن آگاه نیست!
من در این دنیا بجز سایه ندارم همدمی،
این رفیق نیمه راهم گاه هست و گاه نیست.....


[+] نوشته شده توسط sepehr در 1:0 | |







احساسم و منطقم

(..')/♥ ♥('..)
.\♥/. = .\█/.
_| |_ ♥ _| |_

 


با اجازه دوستان اینم علامت من باشه زین پس
احساسم را به دار آویختم
منطقم را به گلوله بستم
لعنت به هر دو که عمری بازیم دادند
دیگر بس است، میخواهم کمی به چشمانم اعتماد کنم!


[+] نوشته شده توسط sepehr در 14:26 | |







دیوار...

از اینکه صدای گریه ات را فقط دیوار اتاقت می شود شاکی نباش . . . .
تو ببین با دیوار چه کرده اند که حتی صدای اشکایش هم به گوش نمی رسد . . .


[+] نوشته شده توسط sepehr در 14:26 | |







دلم شكسته خدا...

خيلي سخته....

نه ميتوني نفرينش كني نه ميتوني دعاش كني....

خدايا اين جدايي حكمتت بود يا عدالتت......

دلم شكسته خدا...


[+] نوشته شده توسط sepehr در 1:19 | |







حکایت رفاقت من با تو

***********حکایت رفاقت من با تو،حکایت "قهوه"ایست که امروز به یاد تو.... تلخ تلخ نوشیدم!که با هر جرعه،بسیار اندیشیدم،که این طعم را دوست دارم یا نه؟و انقدر گیر کردم بین دوست داشتن و نداشتن كه انتظارتمام شدنش رانداشتم!وتمام كه شدفهميدم بازهم قهوه ميخواهم!حتي تلخ تلخ.******** 


[+] نوشته شده توسط sepehr در 1:19 | |







رفت...

خیلی حالش خراب بود....
از زمین و زمان بریده بود...
رفتم تو زندگیش...خیلی طول نکشید حالش خوب شد....
تشکر کرد و رفت تو زندگی یکی دیگه....
 


[+] نوشته شده توسط sepehr در 1:19 | |







یکـی از لـذت هایی ک دیگه پیــدا نمیشه

یکـی از لـذت هایی ک دیگه پیــدا نمیشه اینـکه که:
وختـی از دستم ناراحـته بـرم بغلش کنم اونم اشکاش سرازیر بشه...
منم بگم چرا گریه میکنی عزیزم؟
جواب بده:اخه چرا انقدر اذیتم میکنی عشقم؟
منم پشیمون قطره اشکم بریزه رو دستاش
بعدشم هم دیگه رو بغل کنیم و با هم اشک بریزیم...
 


[+] نوشته شده توسط sepehr در 1:19 | |







تابوت من...

تختی که هر شب ، تنها ، با یاد کسی روش بخوابی ...


تخت نیست که ...


تابوته !!!
 


[+] نوشته شده توسط sepehr در 15:37 | |







یاد تو

میدانی از چ روزی میترسم؟


روزی ک روی تخت دونفره در آغوش دیگری،فقط یاد تو بیفتم!!!


فقط یاد تو......!!!!!!
 


[+] نوشته شده توسط sepehr در 15:37 | |







عشق دلیل میخواد؟

یک
بار دختری حین صحبت با پسری که عاشقش بود، ازش پرسید

چرا دوستم داری؟ واسه
چی عاشقمی؟

دلیلشو نمیدونم ...اما واقعا"*دوست دارم

تو هیچ دلیلی رو
نمی تونی عنوان کنی... پس چطور دوستم داری؟

چطور میتونی بگی
عاشقمی؟


من جدا"دلیلشو نمیدونم، اما میتونم بهت ثابت
کنم


ثابت کنی؟ نه! من میخوام دلیلتو بگی


باشه.. باشه!!!
میگم... چون تو خوشگلی،

صدات گرم و خواستنیه،

همیشه بهم اهمیت
میدی،

دوست داشتنی هستی،

با ملاحظه هستی،

بخاطر
لبخندت،

دختر از جوابهای اون خیلی راضی و قانع شد

متاسفانه، چند روز
بعد، اون دختر تصادف وحشتناکی کرد و به حالت کما رفت

پسر نامه ای رو کنارش
گذاشت با این مضمون


عزیزم، گفتم بخاطر صدای گرمت عاشقتم اما حالا که
نمیتونی حرف بزنی، میتونی؟

نه ! پس دیگه نمیتونم عاشقت بمونم

گفتم
بخاطر اهمیت دادن ها و مراقبت کردن هات دوست دارم اما حالا که نمیتونی برام اونجوری
باشی، پس منم نمیتونم دوست داشته باشم

گفتم واسه لبخندات، برای حرکاتت
عاشقتم
اما حالا نه میتونی بخندی نه حرکت کنی پس منم نمیتونم عاشقت
باشم


اگه عشق همیشه یه دلیل میخواد مثل همین الان، پس دیگه برای من
دلیلی واسه عاشق تو بودن وجود نداره

عشق دلیل میخواد؟

نه!معلومه که
نه!!

پس من هنوز هم عاشقتم.
 


[+] نوشته شده توسط sepehr در 15:37 | |







خدایا یادته؟؟؟

خدایا یادت هست؟


دستشوگرفتم آوردم پیشت گفتم من فقط اینو میخوام
گفتی اینکه خیلی کمه بهتر از اینو برات گذاشتم کنار
پامو کوبیدم زمین و گفتم من همین و میخوام
گفتی آخه نمیشه قول اینو به کسه دیگه ای دادم
خداجون دمت گرم تنهایی رو دادی به من
آخه نوکرتم ..........

 

ما که مثل خودت نمیشیم...
 


[+] نوشته شده توسط sepehr در 15:37 | |







کی موافقه؟؟؟

هیچوقت تنهام نزار. . .


بدون تو میمیرم. . .


کیا از عشقشون این حرفا رو شنیدن و حالا تنهان؟ ؟ ! ! !
 


[+] نوشته شده توسط sepehr در 13:2 | |







گفته بودم...

گفته بودم لب تر کنی برات میمیرم!



نه تا آن حد که لبانت با لبان دیگری تر شود! ! !
 


[+] نوشته شده توسط sepehr در 13:2 | |







سال دیگریست امسال!!!

تمام شد...


این هم از "خیالت"


بردار و برو...


شاید باز بخواهی به کسی "هدیه اش" بدهی...


سال دیگریست امسال!!!
 


[+] نوشته شده توسط sepehr در 13:2 | |







بی بهانه

√ایــטּ چـرنـבیـاتــے کـہ مــینویــســم و کــسـے نــمیــخــوانـבشاטּ هــمـہ شــان بــرای روز مــباבاســت !!!! وقــتـے بــیایــے اینــها را میگــذارم جــلــویــت.... تــا بــבانــے کـہ چــہ میگــذشت وقــتـے نــبوבے !!!! تــا بــبیــنــے چــہ بـــے بهــانـہ تــو را مــرور مــیکرבم.... 


[+] نوشته شده توسط sepehr در 12:34 | |







نیستی...

کجایی ببینی دارم تو سیل اشک هایم غرق میشوم... 


[+] نوشته شده توسط sepehr در 12:34 | |







فقط باش…

فقط باش….
همین که هستی کافیست…!
دور از من…..!
بدون من….!
چه فرقی میکند؟؟؟
گل میخری!! خوب است!!
برای من نیست؟!
نباشد!!!
همین که رختمان زیر یک آفتاب خشک میشود کافیست…..
دلخوشم به این حماقت شیرین….
 


[+] نوشته شده توسط sepehr در 12:34 | |







همیشه سربلندباش...

میخواهى بروى؟

نرو…

بمان…

میشکنم…

خرد میشوم…

کم می آورم…

پس بگذار بند کفشهایت را هم من ببندم…

تو همیشه سربلندباش!!
 


[+] نوشته شده توسط sepehr در 12:34 | |







او باغبان گل های زیادی بود!

صدایم میزد : ‌”گلم” !
گلی بودم در باغچه ی دلش، اما…
او باغبان عاشقی نبود،
گاهی سر میزد و دل میبرد،
سالها بعددانستم که من تنها نبودم،او باغبان گل های زیادی بود!
 


[+] نوشته شده توسط sepehr در 12:34 | |







انتـــظار ...

روی دیوار
روی سایه ایـــــ که به جا مانده از تو
چشــــم می کشم و دهانی که بخندد
به این همه تنهایی و انتـــظار ...
این خانه بعد از تو فقـــــط دیوار استـــــ
و تکه ذغالی که خطــــ می کشد
نیامدنتـــــــــ را ...
 


[+] نوشته شده توسط sepehr در 12:34 | |







چه ساده منودورانداختی...

من لیموشیرین زندگی توبودم
تموم شیرینی های زندگیموبه تودادم
اماچه زودتلخ شدم.....
وچه ساده منودورانداختی.......
 


[+] نوشته شده توسط sepehr در 12:34 | |







عطر تن تو...

امشب
دیوانگى در من بالا زده!
نه سکوت
نه موسیقى
نه حتى سیگار …
هیچ چیز و هیچ چیز
این دیوانگى را تسکین نمى دهد
جز عطر تنت لعنتى …
 


[+] نوشته شده توسط sepehr در 12:34 | |







دَر و تخته

جـــور میکند خـــدا دَر و تخته را با هم...
همانطور که من و تو را آشـــنا کرد...
تــو شدی خـــاطره ســـاز...
من شدم خــــاطره باز...
 


[+] نوشته شده توسط sepehr در 12:34 | |







صبحی با یک سیگـــار...

صبحی که به جای عـــشق با یک سیگـــار شروع شود.....
یک شروع دوبـــــاره نیست.......
امتداد پایان اســــــت......
برای کســـــی که دیگر امیــــدی به ادامه ندارد......
 


[+] نوشته شده توسط sepehr در 12:34 | |







" غریبی ام " را باور کرده ام!

" غریبی ام " را باور کرده ام! دیگر او را با خود میبرم و دوستش دارم،

از این مردمان که بودنم را نمی دیدند دور باید شد، دیر فهمیدم اما دور میشوم... 


[+] نوشته شده توسط sepehr در 12:34 | |







خداوندا!

خداوندا!عزیزم را تو یاری کن, پناهش باش و در حقش تو کاری کن,

الهی هر چه میخواهد نصیبش کن, خدایا بر لبش لبخند جاری کن. 


[+] نوشته شده توسط sepehr در 12:34 | |







برای همیشه برو ...

بیا و عاشقانه سلام کن
و بعد برای همیشه برو ...
دلگیر نخواهم شد
دیگر به دیدارهای ناگهانی...
دوست داشتنهای موقتی...
و رفتنهای بی خداحافظی
عادت کرده ام ...
 


[+] نوشته شده توسط sepehr در 12:34 | |







عادت

آغوشتو به غیر من به روی هیشکی وا نکن

من و از این دل خوشی وآرامشم جدا نکن

من برای با تو بودن پر از عشق و خواهشم

من و تو آغوشت بگیر آغوشه تو مقدسه

بوسیدنت برای من تولد یک نفسه

چشمای مهربون تو من و به آتیش میکشه

نوازش دستای تو عادت ترکم نمیشه

فقط تو آغوش خودم دغدغه هاتو جا بذار

به پای عشق من بمون هیچکس وجای من نیار

مهر لباتو رو تن و روی لبه کسی نزن

فقط به من بوسه بزن، به روح و جسم و تن من
 


[+] نوشته شده توسط sepehr در 14:43 | |







به خاطر تو...

اگه یکی رو دیدی که وقتی داری رد می شی بر میگرده و نگات میکنه بدون براش مهمی

اگه یکی رو دیدی که وقتی داری می افتی بر میگرده و با عجله می یاد سمت تو بدون براش عزیزی

اگه یکی رو دیدی که وقتی داری می خندی بر میگرده و نگات می کنه بدون واسش قشنگی

اگه یکی رو دیدی که وقتی داری گریه می کنی بر میگرده می یاد باهات اشک میریزه بدون دوست داره

اگه یکی رو دیدی که وقتی داری با یه نفر دیگه حرف میزنی ترکت می کنه بدون عاشقته

اگه یکی رو دیدی که وقتی داری ترکش می کنی فقط سکوت می کنه بدون دیوونته

اگه یکی رو دیدی که از نبودنت داغون شده بدون که براش همه چی بودی

اگه یکی رو دیدی که یه روز از بی تو بودن می ناله بدون که بدون تو می میره

اگه یکی رو دیدی که بعد از رفتنت لباس سفید پوشیده بدون که بدونه تو مرده

اگه یه روز دیدیش که یه گوشه افتاده و یه پارچه سفید روش کشیدن بدون واسه خاطر تو مرده
 


[+] نوشته شده توسط sepehr در 13:36 | |







عاقبت عشق

کسی دیگر نمی کوبد در این خانه متروک ویران را

کسی دیگر نمی پرسد چرا تنهای تنهایم

ومن چون شمع می سوزم

ودیگرهیچ چیز از من نمی ماند

و من گریان و نالانم

و من تهای تنهایم



تو را برای وفای تو دوست دارم



وگر نه دلبران پیمان شکن فراوانند
 


[+] نوشته شده توسط sepehr در 13:36 | |







عاقبت عشق

عاقبت عشق به یک دو راهی ختم می‌شود:





یکی به وابستگی می‌رسد و دیگری به وارستگی





خوشا به حال کسانی که جزء دسته دومند ….
 


[+] نوشته شده توسط sepehr در 13:36 | |







غـــــــرور من...

من غــــــرورم را به راحتــــــی به دست نیــــــاوردم





کــــــه هر وقت دلـــت خواست خـــــردش کنی …!





غـــــــرور من اگر بشکـنـــــــد





با تـــکـــــه هـــایـــــش .....





شاهـــــــرگ زنــــدگـــــی تـــــو را نیز خواهـــــد زد …!
 


[+] نوشته شده توسط sepehr در 13:36 | |







نمک به زخمم نپاش ...

نمک خوردی نوش جونت!





نمکدون رو هم شکستی دمت گرم!





دیگه بقیشو به زخمم نپاش… آفرین!!
 


[+] نوشته شده توسط sepehr در 13:36 | |







آدمای این دوره میگن عاشقن !! لیلی و مجنون هم عاشق بودن !!

تن ها حراج



خواسته ها شهوت آلود



نگاه ها پر از هوس



عشق در سایز سینه ها



عشق در پول



عشق در صدای فنر تخت ها



عشق در مدل ماشین



عشق در تعداد عمل های زیبایی



هه ..... چه تلخ ....



آدمهای این دوره میگویند عاشق هستند!!



لیلی و مجنون هم عاشق بودند ...



الحق که جای لیلی و مجنون در همان افسانه هاست



هی ! لیلی همان جا بمان



اینجا نسل مریم را به کثافت کشیده اند



هی مجنون هرگز از افسانه هایت بیرون نیا



اینجا مرد که نه !!



دیگر وجود ندارد



اما << نر >> ها هم



اینجا نام نر را به گند کشیده اند
 


[+] نوشته شده توسط sepehr در 13:36 | |







دخـلـم با خـــرجـم نميـــخــواند!

خدايـــــــــــا





دخـلـم با خـــرجـم نميـــخــواند





کـــم آورده ام





صـــبري کـــه داده بـــودي تــمــام شـــد





ولـــي دردم همـــچـــنان باقيــــــست !!!





بدهکـــــــــار قلــــــبم شـــده ام





ميــــــدانم شـــرمنــــــده ام نميــــــکنـــي





باز هــــــم صـــبـــــــر ميــــــخـــواهــــــم .....
 


[+] نوشته شده توسط sepehr در 13:36 | |







با کسی که دوستش داری...

با کسی که دوستش داری فیلم نبین!





آهنگ گوش نده!





به پیاده روی نرو!





خاطره نساز!!





وقت نبودنش می فهمی که چی میگم





مخصوصا اگه طرفت تو زرد از آب در بیاد که دیگه بدتر !!
 


[+] نوشته شده توسط sepehr در 13:36 | |