نه به نام باران، به نام خالق باران...
خالقی که باران را آفرید تا ما به آن عشق بورزیم...
تا دلتنگی هایمان را با او نجوا کنیم...
تا همدمی باشد برای دلتنگی هایمان...
نه به نام باران، به نام خالق باران...
خالقی که باران را آفرید تا ما به آن عشق بورزیم...
تا دلتنگی هایمان را با او نجوا کنیم...
تا همدمی باشد برای دلتنگی هایمان...
نه به نام باران، به نام خالق باران...
خالقی که باران را آفرید تا ما به آن عشق بورزیم...
تا دلتنگی هایمان را با او نجوا کنیم...
تا همدمی باشد برای دلتنگی هایمان...
سایه ام امشب زتنهایی مرا همراه نیست،
گر در این خلوت بمیرم کس زمن آگاه نیست!
من در این دنیا بجز سایه ندارم همدمی،
این رفیق نیمه راهم گاه هست و گاه نیست.....
سایه ام امشب زتنهایی مرا همراه نیست،
گر در این خلوت بمیرم کس زمن آگاه نیست!
من در این دنیا بجز سایه ندارم همدمی،
این رفیق نیمه راهم گاه هست و گاه نیست.....
با اجازه دوستان اینم علامت من باشه زین پس
احساسم را به دار آویختم
منطقم را به گلوله بستم
لعنت به هر دو که عمری بازیم دادند
دیگر بس است، میخواهم کمی به چشمانم اعتماد کنم!
***********حکایت رفاقت من با تو،حکایت "قهوه"ایست که امروز به یاد تو.... تلخ تلخ نوشیدم!که با هر جرعه،بسیار اندیشیدم،که این طعم را دوست دارم یا نه؟و انقدر گیر کردم بین دوست داشتن و نداشتن كه انتظارتمام شدنش رانداشتم!وتمام كه شدفهميدم بازهم قهوه ميخواهم!حتي تلخ تلخ.********
دستشوگرفتم آوردم پیشت گفتم من فقط اینو میخوام
گفتی اینکه خیلی کمه بهتر از اینو برات گذاشتم کنار
پامو کوبیدم زمین و گفتم من همین و میخوام
گفتی آخه نمیشه قول اینو به کسه دیگه ای دادم
خداجون دمت گرم تنهایی رو دادی به من
آخه نوکرتم ..........
فقط باش….
همین که هستی کافیست…!
دور از من…..!
بدون من….!
چه فرقی میکند؟؟؟
گل میخری!! خوب است!!
برای من نیست؟!
نباشد!!!
همین که رختمان زیر یک آفتاب خشک میشود کافیست…..
دلخوشم به این حماقت شیرین….
صدایم میزد : ”گلم” !
گلی بودم در باغچه ی دلش، اما…
او باغبان عاشقی نبود،
گاهی سر میزد و دل میبرد،
سالها بعددانستم که من تنها نبودم،او باغبان گل های زیادی بود!
روی دیوار
روی سایه ایـــــ که به جا مانده از تو
چشــــم می کشم و دهانی که بخندد
به این همه تنهایی و انتـــظار ...
این خانه بعد از تو فقـــــط دیوار استـــــ
و تکه ذغالی که خطــــ می کشد
نیامدنتـــــــــ را ...
صبحی که به جای عـــشق با یک سیگـــار شروع شود.....
یک شروع دوبـــــاره نیست.......
امتداد پایان اســــــت......
برای کســـــی که دیگر امیــــدی به ادامه ندارد......
بیا و عاشقانه سلام کن
و بعد برای همیشه برو ...
دلگیر نخواهم شد
دیگر به دیدارهای ناگهانی...
دوست داشتنهای موقتی...
و رفتنهای بی خداحافظی
عادت کرده ام ...